ترجیح بند هاتف اصفهانی . برگه ی ششم
در سراسر این ترجیح بند حرکت و هماهنگی اجزای حرکت ، تغییر و تحول ، انتقال تدریجی از قوه به فعل و گرایش کامل و دایمی به
وحدت مشهود است ،
حرکت استمرار دارد و قطع نمی گردد ،
وقفه ها نیز دارای دامنه ای کوتاه است .
زیرا بیم آن است که منجر به س گردد که خود در حکم قطع پویایی سالک و مرگ روحی او خواهد بود .
حتی انتقال از صحو به سکر و از سکر به صحو که حالی نیت مدت زمان زیادی را در بر نمی گیرد که در حقیقت برای سالک راه
در مدار حرکت ، توقف طولانی نباید باشد و
اصلا وجود خارجی ندارد .
در بند سوم هاتف اصفهانی بیان می کند که سالک راه وقتی که جرعه را سر می کشد و فارغ از عقل می گردد لحظه ای نمی گذرد که به هوش می آید .
و این متفاوت است با حال های برخی از صوفیان نامی که فقط یا در حال صحو بودند و یا فقط در حال سکر .
جرعه ای در کشیدم و گشتم
فارغ از رنج عقل و زحمت هوش
چون به هوش آمدم یکی دیدم
مابقی را هنه خطوط و نقوش
از کریم به کم قانع شده ایم ، کی به درک حقیقت خواهیم رسید ؟
ما بقی همه خطوط و نقوش است
اصل را ول کرده ایم و به فرع چسبیده ایم ،
اصل را کنار گذاشته و نشسته ایم تا صبح
دعای . خوانده ایم ! همه اش لقلقه ی زبان و از او غافل
هاتف با همت تمام اشاره می کند که تا اینجا آمده ام از نیمه ی راه بر نمی گردم
از تو ای دوست نگسلم پیوند
ور به تیغم برند بند از بند
خطرهای ناشی از مرحله ی سیر در عالن عشق بسیار و بسیار و بسیار است که عرفا بدانها اشاره نموده اند ،
این اشاره ها و هشدارها ناشی از عوامل عینی اجتماع در دوران های گوناگون بوده و هست اما سالک باید هشیار باشد که
سرانجام جاذبه ی عشق در سلوک قادر است که بر همه ی مشکلات فایق آید .
سیف الدین باخرزی گفته :
در عشق بلا هست ولی در بطن آن
فرج نهفته است .
هاتف در بند چهار از عشق به وحدت وجود ، یا از وحدت وجود به عشق گریزی می زند که
امریست طبیعی زیرا هر دو لازم و موم
یک دیگرند .
دل هر ذره ای که بشکافی
آفتابش در میان بینی
هاتف شرح عشق را مقدمه یِ بیان وحدت وجود قرار می دهد و مجددا به شرح عشق بر می گردد و این مرتبه وحدت وجود را مقدمه ی
بیان عشق قرار می دهد .
جان گدازی اگر به آتش عشق.
عشق را کیمیای جان بینی
ادامه دازد . .
ترجیح بند هاتف اصفهانی ، برگه ی ششم
عشق ,، ,ی ,بند ,ای ,ایم ,ترجیح بند ,وحدت وجود ,است که ,هاتف اصفهانی ,به هوش
درباره این سایت